تحلیل مارکس

در این جا سعی می کنم نظر خود را در مورد مارکس بگویم  همانطور که می دانیم امروزه اکثر متفکران و کشور ها بخصوص جوامع لیبرال کا ملا با مارکس مخالفند اما من در اینجا نکته هایی را در مورد مرکس می خواهم بگویم که نشان می دهند کارل مارکس واقعا به دنبال نجات افراد محروم جوامع بخصوص طبقات پایین بوده است و به نظر من تحلیلهای بعدی که از کار مارکس توسط نو مارکسیستها ارائه شده موجب انحراف نظریه ی مارکس و بدبین شدن افراد به این نظرات شده است. مارکس خاستار لغو مالکیت خصوصی و تبدیل ان به مالکیت جمعی بوده است

و این اشتباه است که ما بیاییم ریشه ی جوامع کومونیستی مانند کره ی شمالی و کوبا را

به مارکس ار طبات دهیم  کومنیسم مورد نظرکارل مارکس خواستار دخالت دو لت در عرصه ی اقتصادی بوده  نه دینی خوانوادگی و خصوصی اینکه دولت های یاد شده حتی کانالهای تلوزیون و وقت خواب مردم را تنظیم می کنند ربطی به نظرات مارکس ندارد

او خواستار کنترل اقتصاد توسط دولت بود تا حق طبقه ی کارگر بیش تر از این توسط طبقاب بالا و بخصوص متوسط یا بورژوا ضایع نشود

ولی در عین حال نا خود اگاهانه کوشش برای نجات طبقه ی کارگر به سرکوبی بیش از بیش این طبقه انجامید مارکس در کتب خود پیش بینی کرده بود که کارگران از حالت در خود به حالت برای خود تبدیل می شوند ودر نتیجه ی اگاهی از موقعیت پایین خود در جامعه  به مبارزه با بورژوا می پردازند و در نتیجه ی این مبارزه پیروز می شوند و اوظاع  جوامع دگرگون می شود پیش بینی مارکس درست بود ولی اما چرا تحقق نیافت؟!؟

مارکس غافل بود که نوشته هایش قبل از هر کس به دست افرادی می افتد که متعلق به طبقه ی متوسط هستند

و در نتیجه ی اقدامات لازم را انجام داده اند و جلوی این انقلاب پورولتاریا را گرفتند

اما به نظر من ممکن است این انقلاب به تاخیر افتد اما بالاخره اتفاق می افتد و طبقه ی کارگر خواهد توانست این دیوار های پولادین باز تولید نا براری را در هم شکند

لازم به ذکر است به نظر من در ایران افرادی در رشته ی جامعه شناسی یا علوم اجتماعی موفق می شوند که متعلق به طبقه ی کارگر هستند چون تک به تک مساعل مورد بحث  در این رشته را تجربه کر ده وعمیقا درک می کنند.

                                                              منبع:http://sociologist.blogfa.com/post-7.aspx